فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

صاف کردن مو به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

لخت کردن مو

فونتیک فارسی

saaf kardane moo
فعل متعدی

آرایش و پیرایش to uncurl

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او برای صاف کردن موهایش از نرم‌کننده‌ای قوی استفاده کرد.

She used a deep conditioner to uncurl her hair.

خواهرم دوست دارد موهایش را صاف کند تا ظاهری براق و درخشنده داشته باشد.

My sister loves to uncurl her hair for a sleek and polished look.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صاف کردن مو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صاف کردن مو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صاف کردن مو

لغات نزدیک صاف کردن مو

پیشنهاد بهبود معانی